
نوشتن فارسی به الفبای لاتین کاربردهای گوناگونی دارد:
در حال حاضر، فارسی با الفبای لاتین نوشته میشود و نمیتوان آن را انکار کرد اما متأسفانه، هیچ معیاری در نگارش آن وجود ندارد. برای نمونه، صدای u در «کوشش» را میتوان به چند شکل دید: koushesh kooshesh kushesh و حتی koshesh! خیلی خوب میبود اگر همه فارسی را به یک شکل به لاتین مینوشتند و شاهد این همه آشفتگی و بیقانونی نمیبودیم. عربی، چینی، ژاپنی و بسیاری از زبانهایی که خطشان غیر لاتین است، الفبای لاتین استانداردی نیز دارند که از آن برای مقصودهای گوناگون استفاده میکنند. ظاهرا، تنها زبان فارسی است که خط لاتین استانداردی ندارد.
خط فارسی از نوع ابجد است و با الفبا تفاوت دارد. در خط ابجدی، تنها برای همخوانها (حروف بیصدا) حرف وجود دارد و واکهها (حروف صدادار) یا نوشته نمیشوند یا با یکی از همخوانها نشان داده میشوند. برای مثال، حرف «و» بیانگر صدای v است اما از آن برای نشان دادن صدای u (روز)، o (تو) و ow (نو) نیز استفاده میشود. یعنی، ما در حقیقت «نوروز» را به صورت nvrvz مینویسیم اما یاد میگیریم که آن را nowruz بخوانیم. یا «ببر» (bbr) را بسته به متنی که در آن به کار رفته، میتوان babr یا bebar یا bebor خواند. بزرگترین مشکل خط فارسی همین است که واکهها از خود حرفی ندارند. به ویژه، واکههای e و a که به ترتیب، پربسامدترین صداهای زبان فارسیاند! البته، حرکتهای زیر و زبر و پیش (فتحه، کسره، ضمه) برای مشخص کردن برخی از واکهها وجود دارد اما آنها نشانه هستند و نه حرف. برای همین است که در نوشتن عادی به کار نمیروند.
در این الگو، تنها حرف â ممکن است ناآشنا باشد. از الگوی پایه میتوان برای کارهای روزمره استفاده کرد اما برای مواردی که دقت بیشتری میطلبد، مناسب نیست (مانند نشان دادن تلفظ در واژهنامهها). هر چند، اگر از همین الگو هم استفاده شود، فارسی خط لاتینی کارا و یکدستی خواهد داشت و دیگر شاهد آشفتهنویسیهایی چون نشان دادن u با oo و ou و o نخواهیم بود.
نوشتن به دو زبان انگلیسی و فارسی
کاستیهایی که بر این الگو و الگوهایی از این دست، وارد است:
۱- استفاده از دو حرف برای نشان دادن صدای واحد، خطاپذیر است زیرا آن دو حرف، خود نمایندهی صدایی در خط هستند و همنشینیشان، همواره به معنای جفت بودنشان نیست. برای مثال، در mazhab (مذهب) z و h مستقلاند و نشانگر صدای «ژ» نیستند. همینطور s و h در tashil (تسهیل) که صدای «ش» نمیدهند. از میان ترکیبهای دوحرفی (ch gh kh sh zh)، تنها ch مشکلی ندارد و آن هم به این دلیل است که c به تنهایی صدایی را نشان نمیدهد.
۲- در فارسی «ع» همانند «ء» (همزه) تلفظ میشود (همانطور که مثلا «ط» مانند «ت» تلفظ میشود). معمولا، از آپوستروف برای نشان دادن صدای همزه استفاده میشود. این کار درست نیست زیرا آپوستروف حرف الفبا نیست بلکه نشانهایست برای مشخص کردن ادغام یا کوتاهشدن واژهها. مثال از انگلیسی: she + is = she’s. همزه یک صداست و مانند دیگر صداهای زبان فارسی، باید از خود حرفی داشته باشد. به این ترتیب، آپوستروف مختص همان کاربردهایی خواهد شد که در انگلیسی، فرانسه و دیگر زبانها دارد:
روشن است که نمیتوان از آپوستروف هم برای نشان دادن ادغام، هم برای نشان دادن صدای همزه استفاده کرد.
۳- تفاوت نگذاشتن میان «خو» در «خواستن، خویش، خان، …» و «خ» در «خاستن، خیش، خوان …». در گذشته، «و» در «خو» تلفظ میشدهاست و برای همین «خواستن خویش، …» را به این شکل مینوشتهاند. این صدا در فارسی میانه و فارسی باستان نیز هست و هنوز هم در گویشهای محلی شنیده میشود. برای نمونه، نوشتن «خواستن» به صورت khâstan صحیح نیست زیرا املای لاتین آن را با «خاستن» یکی میکند.
در محیط دانشگاهی همهی همخوانهای زبان فارسی با تکحرف نشان داده میشود:
در کتابهای زبانشناسی «خو» را با xv یا xw نشان میدهند. بنده در این سایت از جمله در برنامهی صرف فعلهای فارسی «خو» را به صورت khw مینویسم. نمونههای بیشتر: khwâstgâr (خواستگار)، mikhwâham (میخواهم)، khwâhesh (خواهش). اگر بنا به استفاده از تکحرف باشد، «خو» را باید به صورت xw نوشت.
متأسفانه، حتی در محیط دانشگاهی نیز فکری برای نشان دادن صدای همزه نشده و از همان آپوستروف استفاده میشود. پیشنهاد بنده حرف ø است و در مطالب خود از آن استفاده میکنم. نمونه: maøni (معنی)، mâyeø (مایع)، sheyø (شیء).
اگرچه در گویش معیار، «ق» مانند «غ» تلفظ میشود اما در بسیاری از گویشها از جمله گویش یزدی و گویشهای فارسی در افغانستان و تاجیکستان، این دو همچونان متفاوت تلفظ میشوند. در برخی از الگوهای لاتین پیشنهادی برای فارسی و حتی برخی از کتابهای دانشگاهی از q برای نشان دادن صدای «غ» و «ق» استفاده شده. این کار درست نیست. q مختص صدای «ق» است. استفاده از q برای «ق» و gh برای «غ» در نوشتن نام کشورهای قطر (Qatar)، عراق (Iraq) و افغانستان (Afghanistan) مشهود است.
در بسیاری از کتابهای زبانشناسی از حرف ɣ یونانی برای نشان دادن صدای «غ» استفاده میشود. مخلوط کردن الفبای یونانی با لاتین پسندیده نیست. پیشنهاد بنده برای «غ» حرف ğ است که هم بر پایهی لاتین است، هم با تکحرفهای č و š و ž هماهنگی دارد. هرگاه نیاز به تمایز صدای «ق» باشد، میتوان از q استفاده کرد.
فارسی یا پارسی یکی از زبان های هندواروپایی در شاخهٔ زبان های ایرانی جنوب غربی است که در کشورهای ایران، افغانستان، تاجیکستان و ازبکستان به آن سخن می گویند. فارسی زبان رسمی کشورهای ایران و تاجیکستان و یکی از دو زبان رسمی افغانستان (در کنار پشتو) است. زبان رسمی کشور هندوستان نیز تا پیش از ورود استعمار انگلیس، فارسی بود. فا، fa: نماد زبان فارسی. زبان فارسی را پارسی نیز می گویند. زبان فارسی در افغانستان به طور رسمی دری و در تاجیکستان تاجیکی خوانده شده است. در سال ۱۸۷۲ در نشست ادیبان و زبان شناسان اروپایی در برلین، زبان های یونانی، فارسی، لاتین و سانسکریت به عنوان زبان های کلاسیک جهان برگزیده شدند. بر پایهٔ تعریف، زبانی کلاسیک به شمار می آید که یکم، باستانی باشد، دوم، ادبیات غنی داشته باشد و سوم در آخرین هزاره عمر خود تغییرات اندکی کرده باشد.
زبان انگلیسی یکی از زبان های هندواروپایی از شاخهٔ ژرمنی است. خود شاخهٔ ژرمنی به دو بخش شرقی و غربی تقسیم می شود و انگلیسی به ژرمنی غربی تعلق دارد. این زبان در انگلستان و جنوب شرقی اسکاتلند تکامل یافته است. از دیگر زبان های شاخه ژرمنی می توان به آلمانی، هلندی، دانمارکی، سوئدی و نروژی اشاره کرد. امروزه نزدیک به نیمی از مجموعه واژگان و دستور زبان انگلیسی از ریشهٔ ژرمنی است و نیم دیگر را وام واژه ها تشکیل می دهد. بیشتر این وام واژه ها از زبان های لاتین، فرانسوی، بخشی از یونانی و دیگر زبان ها وارد انگلیسی شده اند. زبان انگلیسی باستان شباهت بسیار زیادی به زبان آلمانی باستان داشته است چون انگلیسی زبان ها عمدتاً اقوام ژرمنی بودند که از آلمان وارد بریتانیا شدند و به نوعی زبان آلمانی را می توان مادر زبان انگلیسی دانست.
انگلیسی، زبان مادری نزدیک به ۳۷۵ میلیون نفر در دنیا است. پس از زبان چینی ماندارین و اسپانیایی، انگلیسی سومین زبان دنیا از نظر تعداد سخنوران است. اما اگر تعداد کسانی که زبان مادری آن ها انگلیسی است و کسانی که تنها به این زبان سخن می گویند را با هم بشماریم، آنگاه می توان گفت که انگلیسی پرکاربردترین زبان در سطح جهان است. البته اگر با مجموعهٔ زبان های چینی مقایسه شود ممکن است که در جایگاه دوم قرار گیرد.
دیکشنری (Dictionary) که گاهی اوقات به عنوان یک واژه نامه، فرهنگ لغت، لغت نامه یا فرهنگنامه شناخته می شود، مجموعه ای از کلمات در یک یا چند زبان خاص است، که اغلب بر اساس حروف الفبا مرتب سازی می شود، و ممکن است شامل اطلاعاتی در مورد تعاریف، کاربردها، ریشه شناسی، تلفظ، ترجمه، و غیره باشد. واژه نامه کتابی است که معانی لغات یک زبان در آن توضیح داده شده باشد. واژه ها به صورت الفبایی مرتب شده اند و معمولاً املا و تلفظ و معنای هر کلمه یاد شده است. فرهنگ لغات در یک رشته خاص، معمولاً حاوی معانی هر واژه است. اگرچه تصور می شود که دیکشنری فقط با واژه ها سر و کار دارد ولی دامنه پوشش آن اغلب می تواند از این هم فراتر برود.
دیکشنری آنلاین (Online Dictionary) وب سایت و یا اپلیکیشنی است که به صورت اینترنتی خدماتی مربوط به دیکشنری ها و فرهنگنامه ها را ارائه می دهد. مانند سایت دیکشنری آبادیس. در دیکشنری آنلاین شما با وارد کردن هر واژه ای در بخش مشخص شده و زدن دکمه جستجو، به سرعت معنی و توضیحات مربوطه را می توانید مشاهده کنید.
نوشتن به دو زبان انگلیسی و فارسی
تلفظ (Pronunciation) از مباحث ویژه دانش زبان شناسی است که در آن به روند و نحوه ادای هجاها و واج ها میان اهل زبان پرداخته می شود. یک واژه به گونه های متفاوتی تلفظ می گردد. چگونگی تلفظ یک واژه که از واج ها و هجا تشکیل شده ممکن است تحت تاثیر عواملی مانند سن و سال، طبقه اجتماعی، قومیت، سواد، جنسیت و مخاطب متفاوت باشد.